شهروند هزاره ی سوم

یادداشت شماره 30 :

 

انگار آدم همیشه یه جایی رو میخواد که هیچ آشنایی بهش راه نداشته باشه.بایداز فضای های کم ظرفدار و متروکه باشه مثل اینجا!
از مزخرف ترین آدم ها اونایین که کلا همه چیزو میگن اینکه سادس!اینو که مال دوره ی راهنماییمونه!بابا این که کاری نداره!یکی از همکلاسی های ما همینطوریه!متلب و پایتون که چیزی نیست واسش.ولی خب!برای رضای خدا میخواد دوره هایی که دانشکده ی خودمون گذاشته رو بره!دستش درد نکنه!اسم++c رو هم پیشش نباید آورد!چون برمیگرده به زمان دبستانش!

+یادمه پارسال دبیر گسسته میخواست احتمالو شروع کنه،پرسید کسی میدونه علم احتمال بر چه اساس شکل گرفت؟من گفتم قمار!خندید گفت نه!قمار که شرط بندی داره.بگو ورق!گفتم برای رضای خدا که ورق بازی نمیکردن!شرط میبستنو بازی میکردن دیگه! :|  البته باخودم گفتم!
خانم گالوا

نظرات  (۲)

۲۵ مهر ۹۵ ، ۲۰:۰۷ منِ مجازی
واای نگو نگو که دلم خونه :/ یه کی هست تو کلاسمون میگه من اصن خدایِ همه چیزم :| یعنی برمیگردم میگم فلان چیز میگه فلان چیزو که اصن من خداشَم :/ یعنی پوکونده مارو :/ دیوانه یِ از خود راضی -___- 
:دی
پاسخ:
من امشب زدم طرفو شستم،چلوندم،گذاشتم اونور! :|
با این سن کمت خوب می نویسی. من همسن تو بودم تو مدرسه ...
نمی دونم. شایدم من پیر شدم و هنوز خودمو نوجون می بینم
پاسخ:
متشکر:)
من مدرسه نمیرم که:|
بستگی داره تعریفتون از پیری چی باشه!چه بازه ی زمانی باشه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی