شهروند هزاره ی سوم

یادداشت شماره 45:

*کم کم سال95 که یکی از سال هایی بود که سخت منتظرش بودم،داره به پایان میرسه و من حدودا 17 روزه دیگه 19رو تمام میکنم(با خیلیا بحث کردم که همچین مواقعی آدم به طور مثال وارد 20 سالگی نمیشه و ....).10 روز دیگه سال تمامه و من هنوز اینجام و دارم میرم کلاس و اتفاقا کوییز میدیم و تمرین حل کرده به استاد تحویل میدیم و همگی،تماما! مثل بچه های خوب میایم دانشگاه! :| و متفق القول میگیم عید چقدر درس داریم که بخونیم!!

- و البته برای من یه فرصت خوب اما سخت هم هست که نمیدونم تهش چی میشه اما امیدوارم بتونم نهایت تلاشمو انجام بدم و ...و صد البته پروژه ی یکی از درس های 2 واحدی(همش 2واحده!ببین چه میکنه!) که شرایط سختی داره مورد قبول واقع شدنش!:| (چه بوی سوپی میاد تو این کوریدور لعنتی:|| )

=و اما کتاب...بعد از دوره ی  کنکور و فاصله از خیلی چیزا،تو این مدت ساحره ی پورتوبلو(پائولو کوئیلو)،کافکا در کرانه و عقاید یک دلقک رو داشتم...خیلی در شمالی دانشگاهو دوست دارم...به خاطر اون دوتا کتابفروشی جفتش:)) و منظره ی 4بعدازظهرش...

و اما باز هم تاریخ تکرار شد! و من هنوزم سرسخت روی حرفم هستم که قبلا میگفتم.صمیمیت زیاد،و یا حتی انتظار صمیمیت،دوری و دلخوری میاره.زندگی جای صمیمی شدن یه تعداد آدم خاصه.نه همه!(و همچنان بوی اون سوپ کوفتی میاد)

+و خوشحال شدم این آخر سالی از دیدن یه نظر از یه دوست قدیمی:) منتظر خبر موفقیتت هستم:) ان شاالله...

*هیچ وقت...مطلقا هیچ وقت کسیو سرزنش نکنید...تجربش قطعا ناراحت کننده خواهد بود...اما اگر خیلی خوش شانس باشید،روحتون رو قوی میکنه و دلتون رو بزرگ...اگر خیلی خوش شانس باشید...


% و امسال متاسفانه عید زنده رود بستس...اما خوشبختانه اوایل بهمن باز بود و دیدیمش...اما در دیدن زاینده رود به این شکل،یه استرس بدی هست...ترجیحا تو میدون نقش جهان،رو به مسجد شیخ لطف الله نشستن،آرامش بیشتری داره(و قطعا این ربطی به علاقم به این اماکن آخری نداره:| شماهم قطعا باور میکنید)

+++ و بازهم با این منطق به وجود خدا رسیدم که در بدترین شرایط که از هیچ کس و هیچ چیز کاری ساخته نیست،فقط خدایی باید باشه که کمک میکنه...و بهترین لحظات،بی شک خندیدن با خداست:)

++ با آرزوی سالی خوش:)




خانم گالوا

نظرات  (۱)

۲۰ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۳۹ پیمان محسنی کیاسری
دانشگاه تهرانی هستید؟ (برای کتابفروشی های جفتش حدس زدم)
من هم دیروز میانترم داشتم! یک شنبه هم کوییز دارم و سه شنبه هم قرار بود میانترم باشه که اون رو تونستیم بندازیم بعد از عید!
احتمالاً هم کل عید رو باید پروژه زد و برای امتحانات درس خواند :)))
چه خوب بود مدرسه…
پاسخ:
عیدی که کنکور داشتم برنامم فکر میکنم سبک تر بود!
کل عید...پروژه...دقیقا.و امتحانات...
سیستمشو دوست نداشتم(مدرسه رو).گرچه اینجاهم ادامه ی همون سیستم آموزشیه ولی حداقل به اون افتضاحی نیست!(گرچه..)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی