یادداشت شماره 15:
بعضی اوقات فکر میکنم بهتره یه خواننده ی خوب باشم تا یه نویسنده ی بد!
آخرین مطالب
- ۰۲/۱۲/۲۲روزهای پایانی 25 سالگی
- ۰۲/۰۷/۲۲کمتر بپرداز
- ۰۲/۰۲/۰۷7 اردی بهشت
- ۰۱/۰۴/۰۹پس از یک سال و اندی :)
- ۰۰/۰۳/۲۱فعالیت بدنی - روز اول
- ۰۰/۰۳/۰۲بعد از بازگشت از سفر، تحولی رخ داده؟
- ۹۹/۱۰/۱۲اول ژانویه سال 2021 میلادی :)
- ۹۹/۱۰/۱۰از رسته مصائب روح و روان ناآرام
- ۹۹/۱۰/۰۹هناسگم :)
پیوندهای روزانه
۱۸ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۵۲
رشته خیال
رشته خیال
منم گاهی فکر میکنم بهتره خیال پرداز خوبی باشم تا اینکه خیال کنم خوب فکر میکنم :))
پاسخ:
:|
:|
۱۸ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۵۴
یک علی
یک علی
دیگه از من که نمیتونید بد تر بنویسید :)
دوما : کی میگه بد مینویسین :|
سوما : هیشکی نمیتونه نویسنده خوبی باشه حتما کم و کاستی داره :)
دوما : کی میگه بد مینویسین :|
سوما : هیشکی نمیتونه نویسنده خوبی باشه حتما کم و کاستی داره :)
پاسخ:
در زمینه ی نوشتن روزانه هات حتما موفق بودی که اون خواننده ها رو داری:)
متشکر:)
در زمینه ی نوشتن روزانه هات حتما موفق بودی که اون خواننده ها رو داری:)
متشکر:)
چقدر داستان کتاب قرض دادنت جالب بود!
هر چند از ظواهر امر برمیاد که مشخصا یک خانم این نوشته رو به رشته ی تحریر در آورده ،
چون اصولا پاره کردن ، خط زدن و یا گم کردن دفتر همکلاسی ها در مکتب آقایان امری عادی و بدون پِرابلِم تلقی میگردد! :))و از طرفی خریدن یک کادو به مناسبت عذر خواهی هم که.... اصن نگوو! :/
لذت بردیم ، قلمت پایدار !
پاسخ:
:)))) مکتبتون مستدام:)))
متشکر:)
:)))) مکتبتون مستدام:)))
متشکر:)