شهروند هزاره ی سوم

یادداشت شماره 16:

حس سرگیجه دارم وقتی چاووشی میخواند:"عجب حلوای قندی تو...".این حلوای قند بدجوری حس سرگیجه را هل میدهد در تمام کله ام.حتی تا چشم هایم هم میرسد.اسم بعضی هاهم همین کار را با من میکند.در واقع اسم هر کس یک طعمی،یک رنگی و گاهی یک شکلی را در ذهنم تداعی میکند.در واقع به ازای تمام آدم هایی که دیده ام و میشناسمشان یک همچین حسی دارم.مثلا بعضی ها طعم سیب زمینی سرخ کرده ی نمکین و توپر را بهم القا میکندد.مثل خانم"کاف":) بعضی ها هم طعم دیفن هیدرامین سرد میدهند! مثل خانم"میم"! بعضی ها طعم قیمه با لیموعمانی زیاد میدهند!همچین که به یادشان می افتی دوست داری حست خوب باشد ولی نمیگذارند!لیموعمانیشان زیاد است خب!

بعضی ها هم تداعی رنگ و شی ء میکنند در ذهنم...چه خوب میشود اگر تداعی گران خوبی باشیم:)
خانم گالوا

نظرات  (۴)

من هم آدم ها کاملا ناخودآگاه با طعم و رنگ و بو و حتی مکان خاص خودشون تو ذهنم ذخیره میشن :)
پاسخ:
مکان؟مثلا اسم شما رو بیارن یکی ناخودآگاه گل میخک بیاد تو ذهنش.ولی تا حالا گل میخک بهش ندادید یا ازش نگرفتید.منظورتون از مکانم همین طوره؟
من اما هیچوقت آدما رو طعم ندیدم یعنی نتونستم
اما جالبه خب...مثلا جالبه آدم بفهمه برای کسی طعم شکلاته یا کلم پخته:دی
پاسخ:
اونی که ادمو یاد کلم پخته بندازه....حرفی دربارش ندارم ولی حداقل از دیفن هیدرامین سرررد بهتره:|
عجب آهنگی است این آهنگ ... مخصوصا اون قسمت مروح میکنی دل و جان را ....
پاسخ:
دقیقا.دققیققا!
واسه من افراد اغلب به صورت کارکتر های انیمیشن ها تو ذهنم میان

نارنج نمک زده خوبه یا بد؟؟؟
پاسخ:
اونم میشه،تجربه کردم:))))
نارنج نمک زده عالللللییییه:)