یادداشت شماره 16:
حس سرگیجه دارم وقتی چاووشی میخواند:"عجب حلوای قندی تو...".این حلوای
قند بدجوری حس سرگیجه را هل میدهد در تمام کله ام.حتی تا چشم هایم هم
میرسد.اسم بعضی هاهم همین کار را با من میکند.در واقع اسم هر کس یک طعمی،یک
رنگی و گاهی یک شکلی را در ذهنم تداعی میکند.در واقع به ازای تمام آدم
هایی که دیده ام و میشناسمشان یک همچین حسی دارم.مثلا بعضی ها طعم سیب
زمینی سرخ کرده ی نمکین و توپر را بهم القا میکندد.مثل خانم"کاف":) بعضی ها
هم طعم دیفن هیدرامین سرد میدهند! مثل خانم"میم"! بعضی ها طعم قیمه با
لیموعمانی زیاد میدهند!همچین که به یادشان می افتی دوست داری حست خوب باشد ولی نمیگذارند!لیموعمانیشان زیاد است خب!